الینا الینا ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

نفس مامان

الینای بی نظیرم

31 فروردین 1392 دخمل کوچولو سلامممممممممممممم امروز دقیقا 5 ماه و 8 روزته قربونت برم من نفسم که الان تو بغلمی و چشم از لب تاب بر نمیداری و واسه خودت آواز میخونی عاشقه این صداهاتم دختره خوش صدای من . یاد گرفتی ب ب میگی آب میگیو دد میگی البته همه رو با فتحه میگی  انگاری خودتم خیلی خوشت میاد از صبح که بیدار میشی همین جوری حرف میزنی و منم کیف میکنم . دخترکم هنوز نمیتونه غلت بزنه آخه یه خورده تنبله قربونش برم  اما وقتی دراز کشیده واسه خودش میچرخه و پاهاش میاد جای سرش و از تشکش دور میشه . الینا جونم نمیدونم عشقم به تو رو چه جوری وصف کنم واقعا اگه تو نبودی من چه جوری میتونستم زندگی کنم از این که کل روز و ب...
31 فروردين 1392

5 ماهگی دخملم

22 فروردین 1392 5 ماهگیت مبارککککککککککککککککککک عشقم زمان داره خیلی زود میگذره و شما روز به روز بزرگ تر و خانم تر میشی الهی قربونت بشم که این قدر هم صبور و آروم هستی . من و بابایی عاشقه قهقهه زدنتیم خیلی بامزه میخندی دختره نازم . خیلی کنجکاو شدی وقتی میریم بیرون همه جا رو دقیق نگاه میکنی و از نورای تو خیابون خوشت میاد توی ماشین هم که هستیم با دقت همه چیز و وارسی میکنی و بعدشم راحت خوابت میبره انگاری ماشین واست گهواره است . از جغجغه هات و صداهاشون خوشت میاد و تو دست میگیریشون و میبری دهنت و باهاشون بازی میکنی عاشقه بازی با توپ هستی و وقتی توپ میبینی ذوق میکنی و صدا دار میخندی و بازی میکنی . ا لینای قشنگم د...
23 فروردين 1392

نوروز 1392 و اولین سفر الینا جونم

18 فروردین 1392 سلام بر الینای نازنینم عیدت مبارک عزیزمممممممممممممممم امسال نوروز به خاطره بودنه شما رنگ و بویه خاصی داشت از اینکه با هم عید دیدنی میرفتیم و همه جا همراهمون بودی خیلی لذت میبردم. امسال بهترین و شیرین ترین عیده زندگیم بود عزیزم . مامان جونم ما یه هویی تصمیم گرفتیم با مامان جون و آقا جون اینا بریم سفر به مشهد مقدس آخه من نذر کرده بودم شما رو ببرم پابوس امام رضا . خلاصه 30 اسفند حرکت کردیم سمت مشهد و سال تحویل و تو راه بودیم و تا 9 فروردین مشهد بودیم خیلی خوش گذشت بهمون خدا رو شکر شما هم اصلا اذیت نشدی و خیلی آروم و راحت بودی . راستی اولین اصلاح سره شما هم مشهد انجام شد یکی از دوستای آقا جون موها تو ...
18 فروردين 1392

يک سال گذشت ....

25 اسفند 1391 يک سال از اولين باري که فهميدم يک فرشته آسموني قراره بياد تو زندگيمون ميگذره . همين روز پارسال وقتي با بابايي رفتيم آزمايشگاه دل تو دلم نبود بدونم جواب آزمايش چيه آخه خيلي وقت بود منتظره اين روز بوديم . با شنيدن مثبت بودن جواب آزمايش انگار دنيا رو بهمون دادن .خدا آخره سال بهترين عيدي رو واسه ساله جديد بهمون داد خدايا شکرت . دختره نازنينم ،اليناي خوشگلم تو بهترين هديه خداوند به ما بودي الهي قربونت بشم که اينقدر شيرين و خوردني شدي 25اسفند هر سال بهترين خاطره ي زندگيم يعني بودن تو در وجودم رو برام ياد آوري ميکنه.خدا را بابت همچين نعمت بي نظيري شکر گزارم دخترم تا بي نهايت دوستت دارم. ...
16 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس مامان می باشد